تکالیف درسی زیاد
محتویات فهرست
تکالیف درسی زیاد
شاید به فرض تصور شود که تاثیر تکالیف درسی زیاد بر روح و روان کودکان مخرب و آسیب زننده نیست و تکالیف درسی زیاد میتواند دانشآموزان را کوشا و پرتلاش بار بیاورد اما باید با اطمینان صد در صدی بیان کرد که چنین تفکری آموزشی از اصل و اساس اشتباه و نادرست است. زیرا هیچ دانش آموزی خصوصا در سنین پایین و ابتدایی با این حد از تکالیف درسی زیاد بیش از حد سرخورده شده و به کل از درس و تحصیل و زده میشود.
تاثیر تکالیف درسی زیاد بر روح و روان کودکان به شکل تنفر خود را نشان میدهد و کودکان بیانگیزه و به اجبار والدین خود ادامه روند تحصیلات خود را پیش میبرند. این بیعلاقگی نتیجه سختگیریهای آموزگاران در دادن تکالیف درسی زیاد به دانش آموزان است.
تکالیف درسی بیش از اندازهای که در منزل به کودکان تحمیل میشود، هیچگونه تاثیری بر رشد و کیفیت تحصیلی دانش آموزان که ندارد هیچ بلکه دلزدگی را در آنها به وجود میآورد.
معلمان دوره ابتدایی باید بادقت برای سمت خود منتخب شوند؛ در غیر این صورت همین موضوع باعث میشود که شیوه آموزشی اشتباه بر کودکان تحمیل شود و این دانش آموزان میتوانند به شکل منزجر کنندهای تکالیف دروس خود را عملی کنند. در این بین والدین باید مداخله کرده و ضمن اعتراض به چنین شیوه آموزشی نادرستی طوری زمان را برای فرزندان خود برنامه ریزی کنند تا به آن ها فشار زیادی وارد نشود.
تأثیر تکالیف درسی زیاد بر روح و روان کودکان
تکالیف درسی زیاد
تاثیر تکالیف درسی زیاد بر روح و روان کودکان آن قدر مخرب و آسیب زننده است که طبق نظرات ارائه شده باید در روشهای نظام آموزش و پرورش کشور تجدیدنظرهایی صورت گیرد و این تجدید نظرها میتواند با به پشتوانه علمی و با مشورتهای روانشناسان خوبمان در کشور انجام گیرد.
باید در نظر داشت که این بازبینیها باید هر چه زودتر و هر چه بهتر اعمال شوند تا مانع تاثیرات زیان بار بعدی شود.
برای سنجش تاثیر تکالیف درسی زیاد بر روح و روان کودکان یک راهکار ساده وجود دارد و آن این است که از خود کودکان یا والدین آنها سوال کنید که چقدر این تکالیف خانگی توانستهاند مثبت باشند و طبق آمارهای ارائه شده این نتیجه برداشته شده است که میزان دلزدگی و نارضایتی در کودکان و والدین آنها بابت این شیوههای آموزشی بسیار بالا است. هدف از ترغیب کودکان برای تحصیل کردن این است که بهترین راهکارهای زندگی در آینده به آنها ارائه شود و آن هم با تحریک حس هوشمندی و خلاقیت آنها است.
تکالیف درسی زیاد نه تنها هیچ تأثیر مثبتی ندارند بلکه بسیار روح و روان کودکان را اذیت و آزار خواهد و کرد و تحت فشار قرار خواهد داد. پیشنهاد ما به شما این موضوع نیست که نگاهی به شیوههای آموزشی کشورهای دیگر بیندازید تا متوجه آموزش درست شوید. نظر ما این است که به موجودیت وجودی یک کودک عمیق شوید تا بفهمید او چه چیزی از زندگی خود انتظار دارد؛ مگر غیر از این است که کودکان خصوصا در دوران ابتدایی به دنبال شور و اشتیاق و لذت بردن بدون حد و مرز از زندگی هستند. هدف شیوههای آموزشی ما به این کودکان باید نشان دادن حد و مرز درست در این لذت بردنها باشد که این موضوع هم در حین چند ساعت حضور در کلاس امکان پذیر خواهد شد.
چگونگی ارائه آموزش درست به کودکان
همانطور که گفتیم کودکان خصوصا در دوران ابتدایی سرشار از شور و شوق زندگی هستند. آنها به طور غریزی با ذهن فعال و جستجوگر خود برای کشف محیط اطرافشان توجه و دقت زیادی به خرج خواهند داد، پس تمامی اهداف آموزشی سازمان نظام آموزش و پرورش کشور باید در جهت تحریک و پرورش درست ذهنیت کودکان در دسترسی درست به معنای زندگی و دنیایشان باشد.
هیچ کودکی در حد خودش کند ذهن و تنبل محسوب نمیشود و فقط هر کدام از کودکانی که ما با آنها طرف هستیم، دید و نگاه متفاوت خودشان را دارند. آموزگاران دوره ابتدایی باید متوجه روحیه حساس و دقت کننده کودکان باشند. یک معلم خوب با همه دانشآموزان خود با توجه به روحیات آنها رفتار میکند و سعی میکند که این دانشآموزان حساس و هوشمند با شوق و شور مطالب ارزشمند را فرا گیرند.
ارائه مطالب درسی به دانش آموزان دوره ابتدایی باید در قابل فهمترین شکل ممکن انجام گیرد و این مطالب آموزشی میتواند همراه با شعر، سرود و دست زدن باشد و با کشفیات علمی جلسات کلاس پیش رود. اگر هم برای این دانش آموزان کنجکاو تکالیفی برای خانه آنها در نظر گرفته میشود باید در حد چند تکلیف ساده و خلاقانه باشد؛ مانند درست کردن کاردستی، کشیدن نقاشی و… که باعث شود کودک با اشتیاق زیاد برای حضور مجدد در کلاس لحظه شماری کند. این موضوع میتواند برای کودک به تشبیه کلاس درس مانند یک جمع بازی گروهی باشد منتها با این تفاوت که حالا یک راهنما به عنوان معلم در کنار آنها حضور دارد.
تأثیر مخرب تکالیف درسی زیاد بر روح و روان کودکان
تاثیر تکالیف درسی زیاد بر روح و روان کودکان میتواند به صورت مخرب و بسیار ناگوار در کودک خود را نشان دهد. به عنوان والدین یک کودک تا به حال با این رفتار در کودک خود مواجه شدهاید که شما اصرار میکنید او به مدرسه برود و او پرخاشگری و گریه و زاری میکند که نمیخواهد دیگر به مدرسه برود که این موضوع جدای خستگی کودک از تکالیف اهمال شده بر آنها به دلیل رفتارهای نادرست و زورگویانه معلم در کلاس درس نیز میتواند باشد.
افسردگی، استرس و اضطراب میتواند از تاثیرات مخرب تکالیف درسی زیاد بر روح و روان کودکان باشد که اگر به موقع برای آن تفکراتی و بازبینیهایی اندیشیده نشود میتواند با اثرات دامنه دار بد دیگری همراه باشد.
یک معلم خوب باید ظرفیت یک کودک مشغول به تحصیل دوره ابتدایی را بشناسد و بداند که یک بچه در چنین سنینی نیاز به آموزش، استراحت، بازی کردن، خواب و تغذیه مناسب دارد و با دادن تکالیف درسی زیاد باعث خواهید شد که او از اینکه توانایی انجام دادن تکالیفش را ندارد مضطرب شود و بعدا که در کلاس با برخوردهای مناسب معلم مقابل دوستانش مواجه شود، سرخورده و افسرد میشود.
علاوه بر پرخاشگری، در خود فرو رفتن کودک میتواند از عواقب این شیوه ناصحیح آموزشی باشد که نه تنها هیچ کمکی به رشد و پیشرفت کودک دوره ابتدایی نخواهد کرد؛ بلکه او را از ادامه دادن مابقی تحصیل دلزده کرده و او از اینکه بخواهد فردا در کلاس درس حضور پیدا کند ترس و استرس خواهد داشت. خستگی که در این موارد در کودک ایجاد میشود میتواند به شکل حادتری از ادامه دادن تحصیلش باز دارد.
نقش معلم در ارائه تکالیف درسی به کودک
همانطور که گفتیم تاثیرتکالیف درسی بر روح و روان کودکان میتواند بسیار مشهود و بارز باشد به طوری که والدین کودک از همان علائم ساده و ابتدایی میتوانند متوجه حال بد او شوند.
ممکن است یک سیستم آموزشی و نادرست غلط باشد اما یک معلم خوب و مهربان میتواند تاثیر تکالیف درسی زیاد بر روح و روان کودکان را به حداقل برساند و تا جایی که اختیارات او این امکان را به او میدهد، از زیاده روی در دادن این تکالیف خود داری کند.
یک معلم خوب برای آموزش دوران ابتدایی معلمی است که با روحیات کودکان آشنایی کامل داشته باشد و مانند یک دوست خوب و صمیمی با آنها شاگردان کوچکش رفتار کند. شیطنت کردن توسط کودک در این سنین بیش از اندازه است و معلم خوب با لج کردن و تنبیه کردن به هر شکلی نخواهد توانست که این روحیه را در بچهها کنترل کند و فقط از روش مهربانی است که میتواند به عنوان یک دوست با او رفاقت کند و او را به راه کند.
درست است که دادن تکالیف در خانه به کودک تا حدی او را مسئولیت پذیر و تلاشگر بار میآورد اما به اندازه؛ نه میزانی که انجام دادن این تکالیف حوصله سر بر و خسته کننده شود.
یک معلم خوب باید آرام آرام کودک را متوجه کند که حالا قرار است برای آینده و زندگی آیندهاش، برنامههایی آموزش ببیند؛ البته به شیوهای شیرین و لذت بخش نه منزجر کننده. یک معلم باید در چگونگی ارائه دروس خود تنوع به خرج دهد و هر روز با یک روش جدید کودکان را وادار به انجام تکالیف خود کند؛ حتی میتواند جلساتی با والدین کودکان ترتیب دهد تا بیشتر با روحیات شاگردانش از طريق والدین آنها آشنا شود.
ارائه تکالیف درسی در خانه تا چه میزان ضرورت دارد؟
تا این قسمت از مقاله به ارائه تأثیر تکالیف درسی زیاد بر روح و روان کودکان به شکل مخرب پرداختیم اما اگر این تکالیف به شکل درست و به اندازه به کودک ارائه شوند؛ نه تنها مخرب نیستند بلکه بسیار آموزنده و راهگشا برای کودک محسوب میشوند.
از اثرات تکالیف درسی با حد درست این است که میتواند بسیار مفید و مثبت باشد؛ تکالیف خواسته شده از کودکان باعث خواهد شد که آنها بر آموزههای خود مسلط شوند و این آموزشها کمک میکند که مطالب یاد گرفته شده به شکل موقتی در ذهن نباشند.
با خواستن تکالیف از کودکان آنها ساعاتی را برای انجام تکلیفشان صرف میکنند و از این طریق خود را برای به ثمر رساندن تکالیفشان، در حالت فعال و کنکاش گر قرار میدهند.
تکالیف ارائه شده به کودک کمک خواهد کرد که کودکان خودشان را موظف و مسئول بدانند و همین مساله باعث رشد مسئولیت پذیری و پاسخگو بودن در آنها خواهد شد.
همچنین باعث خواهد شد که کودکان برنامه ریزی و مدیریت زمان را یاد بگیرند. اگر توجه کرده باشید بسیاری از کودکان به محض اینکه از مدرسه تعطیل میشوند بعد از انجام کارهای شخصیشان بدون هیچ غرغری، تکالیفشان را انجام میدهند.
بسیاری از تکالیفی که در دوران ارائه میشوند، از سمت معلم با تاکید بیان میشود که با کمک والدین باشد؛ همین موضوع باعث میشود که کودک و والدین خود ساعتی را در وقت مفید و لذت بخش با هم سپری کنند و ارتباط عمیق تر و صمیمانه تری با هم شکل دهند.
بسیاری دیگر از تاثیرات مثبت در اثر خواستن تکالیف درسی از کودک در روحیه او شکل میگیرد. در واقع یک شیوه آموزشی درست همراه با معلمی آگاه و مطلع می توانند مسیر رشد و ترقی تحصیلی و زندگی را در آینده برای کودک فراهم کنند.
سخن پایانی
هدف از نوشتن این مقاله توضیح در رابطه با تاثیر تکالیف درسی زیاد بر روح و روان کودکان است. همانطور که گفتیم ارائه تکالیف درسی به کودکان هم میتواند مخرب و هم سازنده باشد. اگر تکالیف درسی ارائه شده زیاد باشد به طور حتم تاثیرات منفی بر روی کودک خواهد گذاشت؛ از جمله این تاثیرات منفی شامل: پرخاشگری، بی حوصلگی، افسردگی، استرس و اضطراب است. بنابراین کلاس درس و مدرسه ای که قرار بوده است برای کودک ایجاد انگیزه کند و آینده ساز باشد، حالا با شیوه آموزشی نادرست موجب اثرات مخرب و شکنندهی ماندگار در او شده است.
تکالیف درسی اگر به صورت زیاد و طاقتفرسا ازکودک خواسته نشود، نه تنها باعث باعث اثرات منفی در کودکان نخواهد شد، بلکه بسیار مثبت و نتیجه بخش نیز خواهد بود. از جمله اینکه کودک یاد میگیرد فعال، هدفمند و مسئولیت پذیر و همچنین مشارکت بالایی در برنامههای آموزشی ترتیب شده داشته باشد. بنابراین این موضوع علاوه بر شیوه نادرست آموزشی کشور به هنر معلم هم بستگی دارد. آموزگاری که بداند برای چه دوره و سنینی مشغول به تدریس است و به اندازه ظرفیت جسمی، روحی و سنی کودک از او تکلیف بخواهد، ضمن اینکه با مشارکت والدین در کمک به فرزندان کودک خود بسیار فشار بار را از دوش آنها کم خواهد کرد، مسیر رشد، ترقی و توسعه آنها را نیز فراهم خواهد کرد. ما قرار است کودکانی سالم و پر نشاط با آینده ای روشن در جامعه داشته باشیم، پس باید فشارها و تنشهای بیش از اندازه را از آنها کم کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید